همه چیز درباره خشم

خشم نوعی احساس است و مدیریت خشم نیز تلاش برای کنترل این احساس است. پس به‌نظر نمی‌رسد که این کار بیهوده باشد.

همه چیز درباره خشم

خشم نوعی احساس است و مدیریت خشم نیز تلاش برای کنترل این احساس است. پس به‌نظر نمی‌رسد که این کار بیهوده باشد.

بحث کنترل و مدیریت خشم در هوش هیجانى، بحثى جدید است و در دهه هاى اخیر مطرح شده، درحالى که با کمى تأمل درمى یابیم اسلام چندین قرن پیش، بحث مدیریت هیجان ها، به ویژه هیجان خشم را مطرح کرده و انسان را به کنترل آن دعوت نموده است. امام صادق علیه السلام مى فرماید: هرکس غضب خود را نگه دارد، خداوند عیب او را بپوشاند (کلینى، 1365، ج 3، ص 413). 

بحث کنترل و مدیریت خشم در هوش هیجانى، بحثى جدید است و در دهه هاى اخیر مطرح شده، درحالى که با کمى تأمل درمى یابیم اسلام چندین قرن پیش، بحث مدیریت هیجان ها، به ویژه هیجان خشم را مطرح کرده و انسان را به کنترل آن دعوت نموده است. امام صادق علیه السلام مى فرماید: هرکس غضب خود را نگه دارد، خداوند عیب او را بپوشاند (کلینى، 1365، ج 3، ص 413). مدیریت خشم به معناى نادیده گرفتن خشم به طور کلى نیست. هرگاه عده اى قصد هتک حرمت، تجاوز به ارزش ها، ناموس، استثمار و حق کشى داشته باشند و درصدد اشاعه فحشا و منکر برآیند، در درجه اول باید با شیوه قاطعیت یعنى برقرارى روابط صادقانه، صریح و همراه با احترام متقابل و دعوت به کارهاى مثبت و معروف، با آنها رفتار نمود، اما اگر این کار نتیجه بخش نبود، باید از ارزش هاى خود با چنگ و دندان دفاع کرد (ر.ک: انفال: 60).

خداوند متعال در قران کریم، یکى از مهم ترین ویژگى هاى انسان هاى الهى و پارساپیشه را کظم غیظ و عفو از مردم مى شمارد. در لغت نامه هاى فارسى، خشم به غضب، غیظ، قهر، سخط و مقابل خشنودى معنا شده است. البته غیظ به معناى شدت غضب و حالت برافروختگى و هیجان فوق العاده روحى است که پس از مشاهده ناملایمات به انسان دست مى دهد. کظم در لغت، به معناى بستن سرمشکى است که از آب پر شده باشد و به کنایه، در مورد کسانى که از خشم و غضب خوددارى مى نمایند، به کار مى رود (مکارم شیرازى و همکاران، 1354، ج 3، ص 95). در مباحث اخلاقى، از فرو بردن خشم (کظم غیظ) سخن به میان آمده و قرآن کریم این را از صفات پرهیزگاران برشمرده است: اَلَّذِینَ ینفِقُونَ فِى السَّرَّاء وَ الضَّرَّاء وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (آل عمران: 134)؛ همانان که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند و خشم خود را فرو مى برند و از خطاهاى مردم در مى گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد. خداوند حکیم نفرموده کسانى که فاقد خشم و غضب هستند.

با نگاهى به کظم غیظ و مفهوم آن، مى توان تفاوت هایى را بین آن و سرکوبى خشمى که در روان شناسى روز از مضرات آن صحبت مى شود، برشمرد:

ـ در کظم غیظ فرد سعى بر آن دارد که مسئله به وجودآمده را حل کند، اما در سرکوب خشم، بنابر دلایلى مانند ناتوانى در کنترل خشم، عدم حل مسئله، خودپنداره منفى، ترس، عدم عزت نفس، فقدان مهارت هاى ارتباطى مناسب، فرد معمولاً صورت مسئله را پاک مى کند (اتکینسون و همکاران، 1388، ص 216). به عبارت دیگر، مى توان گفت: کظم غیظ، خشم با رویکرد مسئله مدارى کنترل مى شود، ولى در سرکوب خشم رویکرد اجتنابى و هیجان مدارى بر شخص غالب مى شود. استاد مطهرى در کتاب فلسفه اخلاق در این باره مى نویسد:

غیظى که انسان پیدا مى کند درست حالت عقده اى را دارد که در انسان پیدا مى شود. حل کردن این عقده را کظم گویند؛ مثل غده سرطان که وقتى آن را زیر برق مى گذارند آب مى شود. از نظر روحى، کظم غیظ این است که انسان کارى بکند که نه تنها اثرى بر غیظ خودش مترتب نکند، بلکه آن عقده و کینه که در قلبش وجود دارد، حل شود و مثل یخى که آب مى شود، آب شود(مطهرى،1372،ص28).

ـ در کظم غیظ، با جایگزینى منافع برتر، هیچ کینه اى از طرف مقابل باقى نمى ماند، مثلاً فردى که خشم خود را فرو مى خورد، انتظار پاداش و منفعت از جانب خداوند را دارد و گوهرهاى فراوانى مى یابد. مانند محبت خدا، امنیت خاطر، آرامش، سکینه و رضایت الهى که بالاترین پاداش است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: هر که خشمش را فرو خورد، درحالى که بر گذراندن آن قادر باشد و بردبارى نماید، خداوند او را پاداش شهید عطا فرماید (ابى فراس، 1384، ج 2، ص 262). در جاى دیگر مى فرماید: هر که خشم خود را بازدارد خداوند عذابش را از او بازدارد (قمى، 1363، ج 2، ص 319). در حدیثى دیگر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرموده اند: هرکه جرعه خشمى را فرو خورد، اگرچه بخواهد آن را بگذراند مى تواند انجام دهد خداوند قلب او را از امن و ایمان پر نماید (ابى فراس، 1384، ج 2، ص 124). اما در سرکوب خشم، آتش کینه افروخته تر مى گردد. امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: خشم، کینه هاى نهفته را برمى انگیزد (محمدى رى شهرى، 1385، ج 9، ص 4329).

ـ کظم غیظ هم در موضع ضعف و هم در موضع قدرت رخ مى دهد و به دلیل ترس از طرف مقابل نیست، ولى سرکوب خشم، همواره در موضع ضعف رخ مى دهد و ممکن است ترس عامل آن باشد و احساس حقارت و مشکلات دیگر را موجب شود. براى نمونه، خویشتن دارى امیرالمؤمنین علیه السلامدر جنگ خندق با یکى از قهرمانان عرب مصداق بسیار مناسبى از گذشت در مقام قدرت است (نورى، 1408ق، ج 18، ص 28). در این روایت، در عملکرد امیرالمؤمنین نکته ظریف و مهم، این است که امام در مقام قدرت و غلبه بر دشمن مى توانستند جان او را بگیرند، ولى ایشان خشم خود را به خاطر ایمان به خدا و رضاى او، که از ویژگى هاى والکاظمین الغیظ است، فروخوردند و تغییر موقعیت و حالت دادند ـ که این خود یکى از راه هاى غلبه بر خشم در روان شناسى نوین است ـ و سپس دشمن را از پاى درآوردند. این امر نشان مى دهد که عفو و کظم غیظ در موضع ترس رخ نمى دهد. نکته دیگر اینکه در عملکرد حضرت مى توان مؤلفه هاى هوش هیجانى ازجمله خودآگاهى و شناخت احساسات، کنترل هیجان و تنظیم روابط با دیگران را که با کظم غیظ ارتباط تنگاتنگى دارد مشاهده نمود.

ـ یکى از روش هاى مدیریت خشم، این است که فرد در لحظه عصبانیت عکس العمل غیرمنطقى از خود نشان ندهد و بهتر است ابتدا خود را آرام کند و سپس، به شیوه اى سازنده تر با فردى که موجب برانگیخته شدن خشم او شده، مقابله کند تا نزاع فرو بنشیند. پس از فروکش کردن خشم، با استدلال و منطق درباره عامل برانگیزاننده خشم صحبت کند و حرف دلش را خردمندانه بیان کند، این امر ازجمله مؤلفه هایى است که در کظم غیظ وجود دارد. کینه اى از طرف مقابل باقى نمى ماند تا به عقده تبدیل گردد، اما در سرکوب خشم، حرف ها به مثابه آتش زیر خاکستر باقى مى ماند و بعد به شکل پرخاشگرى و... بروز مى کند.

ـ در کظم غیظ سیستم برنده ـ برنده حکم فرماست، به گونه اى که منافعى چون روابط دوستانه، عزت نفس، احترام متقابل حفظ مى شود و هیچ یک از طرفین آسیبى نمى بینند، ولى در سرکوب خشم همواره یک نفر بازنده است (سیستم برنده ـ بازنده)، به شکلى که فرد با درون ریختن خشم با مشکلات زیادى، چون حقارت و عدم حرمت نفس و بى ارادگى دست به گریبان مى شود.

ـ در کظم غیظ، انتقامى وجود ندارد، رفتار با عفو و گذشت همراه است. بنابراین، کینه و نفرتى باقى نمى ماند. به نظر مى رسد، یکى از مصداق هاى مناسب، داستان اهانت مرد بازارى به مالک اشتر باشد که مقدارى ته مانده سبزى به مالک پرتاب کرده و به او مى خندد، ولى مالک بى آنکه سخنى بگوید به مسجد رفته براى آن مرد طلب آمرزش نموده و از خداوند هدایت و اصلاح او را طلب مى کند. رفتار مالک اشتر در این داستان، نمونه اى از کظم غیظ و بردبارى انسان هاى خودساخته است (مجلسى، 1404ق، ج 42، ص 157). در این نمونه نیز جنبه هاى هوش هیجانى، خودآگاهى، شناخت احساسات و تنظیم روابط با دیگران مشهود است، اما همان گونه که پیش تر گفته شد، سرکوبى مى تواند به رفتارهاى انفعالى ـ تهاجمى منجر شود.

ـ در کظم غیظ خداوند انسان ها را به عفو و گذشت دعوت کرده و به پیامبرش مى فرماید: پس با گذشتى زیبا و دلنشین از مردم درگذر و آنان را مشمول عفو خود ساز فَاصْفَحْ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ(حجر: 85). اما در سرکوب، خشم بازدارى شده، جنبه متراکم پیدا کرده و بعدها با شدت بیشترى تخلیه مى گردد. برخى نیز معتقدند: ابراز خشم موجب مى شود احساس بهترى پیدا کنى، درصورتى که امروزه یافته هاى علمى (Novaco & Robins, 1999, p. 329; Eftekhari, 2004, p. 109; Lau, 2001, p. 3) نیز این باور عامیانه را قبول نداشته و تأیید نمى کند. برون ریزى خشم، یکى از بدترین راه هاى خاموش کردن آن است؛ زیرا انفجار غضب عموما برانگیختگى مغز هیجانى را تقویت مى کند و موجب مى شود افراد در عوض خشم کمتر، عصبانیت بیشتر احساس کنند. تایس تأثیر عمده یرون ریزى خشم نسبت به عامل تحریک کننده، طولانى تر کردن حالت روحى افراد مى باشد و نه خاتمه دادن آن (گلمن، 1387، ص 65). همان گونه که امیرالمؤمنین7 مى فرماید: بردبارى آتش خشم را فرو مى نشاند و تندى آن را شعله ورتر مى کند (محمدى رى شهرى، 1385، ج 2، ص 123).

امروزه مضرات پرخاشگرى و خشم بر کسى پوشیده نیست و یافته هاى علمى و منابع اسلامى آن را تأیید مى کند. ازجمله این مضرات جسمانى و روحانى، بالا رفتن فشار و قند خون، بیمارى هاى قلبى و عروقى، سوءهاضمه، تسریع تنفس، افسردگى و اضطراب، کاهش اعتماد به نفس، برهم خوردن آرامش خواب، سفت شدن عضلات، کوتاه شدن عمر و مضرات دیگر است. امام باقر علیه السلام مى فرمایند: چون کسى از شما عصبانى شد، چشمان او سرخ مى شود، رگ هاى گردن او باد مى کند و شیطان در او وارد مى شود و فرو نمى نشیند تا جایى که او را وارد آتش کند (نراقى، 1348، ص 62). امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرمایند: هر که عنان خشم خود را رها کند، مرگش شتاب گیرد (محمدى رى شهرى، 1385، ج 9، ص 4329). در حدیثى دیگر مى فرماید: خشم شدید چگونگى گفتار را تغییر مى دهد، و اساس استدلال را به هم مى ریزد، تمرکز فکر را از میان مى برد و فهم آدمى را پراکنده مى سازد (قمى، 1363، ج 2، ص 320).

 

در نهایت، مؤلفه هاى کظم غیط که به آنها اشاره گردید، در راستاى اثبات این امر است که مدیریت و کنترل خشم همان کظم غیظ است و مى توان نتیجه گرفت: افرادى که مهارت کظم غیظ را دارند از مؤلفه هاى هوش هیجانى (کنترل احساسات، برانگیختن هیجانى، شناخت احساسات دیگران، تنظیم روابط با دیگران) در سطح بالایى برخوردار بوده و کظم غیظ مستلزم هوش هیجانى است، اما سرکوب خشم، یک سازوکار دفاعى رشدنایافته است که در آن فرد هیجان را براى مدتى به ناهشیار خود مى فرستد و قادر به حل و رفع آن نیست. سرکوب خشم و هر هیجان دیگر، نه تنها تجربه هیجانى را کاهش نمى دهد، بلکه فعالیت فیزیولوژیکى فرد را در هنگام بروز مجدد هیجان افزایش داده و مى تواند کارآیى شناختى، عاطفى و رفتارى فرد را تحت تأثیر قرار دهد.

 

منابع:(کلینى، 1365، ج 3، ص 413). (ر.ک: انفال: 60). (مکارم شیرازی و همکاران،1385،ج3،ص95). (آل عمران134). (اتکیسنون و همکاران1388،ص216). (مطهری،1372،ص،28). (ابی فراس،1384،ج2،ص،262). (قمی،1363،ج،2،ص319). (ابی فراس،1384،ج،2،ص124). (محمدری شهری،1385،ج،9،ص،4329). (نوری،1408ق،ج،18،ص28). (مجلسی،1404ق،ج،42،ص157). (حجر:85). (Novaco & Robins, 1999, p. 329; Eftekhari, 2004, p. 109; Lau, 2001, p. 3). (گلمن،1387،ص،65). (محمدی ری شهری،1385،ج2،ص123). (نراقی،1348،ص62). (محمدی ری شهری،1385،ج،9،ص1439). (قمی1363،ج2،ص،320).

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۲۵
پریسا قره تپه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی